ازدواج ساده و آسان

چطور ساده ازدواج کنیم؟

ازدواج ساده و آسان

چطور ساده ازدواج کنیم؟

راز نازائی!

شنبه, ۷ شهریور ۱۳۹۴، ۰۲:۴۱ ب.ظ

مردی با زنی ازدواج کرد، سالها گذشت از او بچه‏دار نشد، دریافت که همسرش « نازا » است، آن مرد همسر خود را نزد پزشک برد، و جریان را با او در میان گذاشت تا پزشک راه چاره‏ای بیابد.

زن بسیار چاق و فربه بود، پزشک وقتی که نبض او را گرفت و فشار خون او را سنجید، دریافت که پیه زیادی اطراف قلب او را گرفته و راز نازائی او چاقی بی‏اندازه او است، آهسته به گوش مرد - به طوری که همسرش نیز بشنود - گفت: « زن تو بیش از 40 روز زنده نمی‏ماند! »، زن سخن پزشک را شنید از آن پس در کام غم و غصه فرو رفت، شب و روز ناراحت بود به گونه‏ای که از غذا افتاده بود و همین فکر و اضطراب موجب شد که روز به روز لاغرتر می‏شد، چهل روز گذشت ولی او نمرد، پس از دو ماه شوهرش نزد پزشک رفت و گفت: شکرخدا که زنم نمرده است با اینکه بیش از چهل روز یعنی دو ماه هست که از آن هنگام که نزد شما آمدیم می‏گذرد.

پزشک به آن مرد گفت: اکنون برو با همسرت آمیزش کن که حتماً دارای فرزند خواهی شد.

مرد پرسید: علت چیست که پس از سالها نازائی همسرم، او دارای فرزند می‏شود.

پزشک گفت: او آن وقت چاق و فربه بود، اکنون لاغر شده است، فربهی او در آن هنگام مانع بچه‏دار شدن همسرت بود.


موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۴/۰۶/۰۷
Ali Salavati

نظرات  (۲)

اره این اتفاق برا یکی ازفامیلای نزدیکمون افتاده خانومش انقد چاقه بچه دارنمیشن واسه همین الان داره سعی میکنه لاغرتربشه

چقد بده ادم بخاطرچاقی بچه دارنشه
پاسخ:

چه جالب! مصداق واقعی این حکایت رو هم شنیدیم!

۰۸ شهریور ۹۴ ، ۱۴:۵۶ سیـن بـانو ...
عجــــــــــــب! نمی دونستم .. 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی