ازدواج ساده و آسان

چطور ساده ازدواج کنیم؟

ازدواج ساده و آسان

چطور ساده ازدواج کنیم؟


سن ازدواج در میان گروه‌ها و مذاهب مختلف در هند متفاوت است و این کشور پایین‏ترین معدل سنی ازدواج را چه در میان دختران و چه در میان پسران در جهان دارا است.

بر اساس اعتقادات مذهب هندوئیسم، باید دختر را به محض رسیدن به سن مناسب برای ازدواج به خانه بخت فرستاد و اگر پدر و یا قیم دختری که به سن ازدواج رسیده، تا سه سال پس از این مقطع او را به خانه بخت نفرستد، گناه بزرگی مرتکب شده است و در همین حال اگر والدین، دختر را در این مدت به خانه بخت نفرستند، دختر آزاد است که زوج خود را به دلخواه خود انتخاب کرده و با او ازدواج کند.

گرچه سن ازدواج در مناطق شهری هند رو به افزایش است، اما ازدواج کودکان و ازدواج در سنین پایین‏تر هنوز هم در روستاهای هند مرسوم است. سنین ازدواج در هند از نوزاد ۶ ماهه شروع می‏شود و تا سنین بالا ادامه می‏یابد. هم‏اکنون در بسیاری از مناطق روستایی هند، نوزادان کوچک دختر و پسر را با برگزاری مراسم مذهبی همانند سایر مراسم ازدواج به عقد یکدیگر در می‏آورند و سپس نوزاد دختر به خانه شوهرش یعنی منزل پدر پسر خواهد رفت و در حقیقت مابقی عمر را تا رسیدن به بلوغ جسمی و عقلی در آنجا خواهد گذراند. هدف این نوع ازدواج که بیشتر در ایالتهای راجستان و مناطق جنوبی هند رواج دارد، وابسته کردن دختر و پسر به زندگی مشترک از ابتدای دوران کودکی است.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ شهریور ۹۴ ، ۱۲:۰۴
Ali Salavati

مردی با زنی ازدواج کرد، سالها گذشت از او بچه‏دار نشد، دریافت که همسرش « نازا » است، آن مرد همسر خود را نزد پزشک برد، و جریان را با او در میان گذاشت تا پزشک راه چاره‏ای بیابد.

زن بسیار چاق و فربه بود، پزشک وقتی که نبض او را گرفت و فشار خون او را سنجید، دریافت که پیه زیادی اطراف قلب او را گرفته و راز نازائی او چاقی بی‏اندازه او است، آهسته به گوش مرد - به طوری که همسرش نیز بشنود - گفت: « زن تو بیش از 40 روز زنده نمی‏ماند! »، زن سخن پزشک را شنید از آن پس در کام غم و غصه فرو رفت، شب و روز ناراحت بود به گونه‏ای که از غذا افتاده بود و همین فکر و اضطراب موجب شد که روز به روز لاغرتر می‏شد، چهل روز گذشت ولی او نمرد، پس از دو ماه شوهرش نزد پزشک رفت و گفت: شکرخدا که زنم نمرده است با اینکه بیش از چهل روز یعنی دو ماه هست که از آن هنگام که نزد شما آمدیم می‏گذرد.

پزشک به آن مرد گفت: اکنون برو با همسرت آمیزش کن که حتماً دارای فرزند خواهی شد.

مرد پرسید: علت چیست که پس از سالها نازائی همسرم، او دارای فرزند می‏شود.

پزشک گفت: او آن وقت چاق و فربه بود، اکنون لاغر شده است، فربهی او در آن هنگام مانع بچه‏دار شدن همسرت بود.


۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۷ شهریور ۹۴ ، ۱۴:۴۱
Ali Salavati

وقتی که شمس و اشرف (دو دختر رضاخان) به سنّ ازدواج رسیدند، رضاخان (طبق طرح از پیش تعیین شده) آن دو را به اتاق کار خود احضار کرد و در آنجا آن دو جوان را به آنها معرفی کرد و گفت: اینها شوهرهای شما هستند، امید که به پای هم پیر بشوید (این جریان در سال 1317 شمسی رخ داد) با توجه به اینکه هر دو آنها سر سپرده انگلیس بودند.

یکی از آنها فریدون جم بود که بعدها به درجه ارتشبدی رسید، و دیگری علی‌محمد قوام پسر «قوام الملک» شیرازی.

و بعد رضاخان به دختران خود گفت: چون شمس، خواهر بزرگتر است انتخاب اوّل با او است، و دوّمی هم نصیب اشرف خواهد شد.

چون فریدون جم، خوش تیپ‏تر و جذّاب‏تر بود، شمس او را بر گزید، علی‌محمد قوام سهم اشرف گردید.

قرار بود که اشرف با فریدون جم، و شمس با علی‌محمد قوام ازدواج کنند، ولی شب قبل از عقد، شمس نزد پدر رفت و گفت: من از فریدون بیشتر خوشم می‏آید، اگر اجازه بدهی با او ازدواج کنم، رضاخان گفت: هر کاری شدنی است.

به این ترتیب، اشرف مجبور شد با شوهر تعیین شده برای شمس ازدواج کند، و تسلیم هوس خواهر بزرگترش گردد، البته این ازدواج‌های اجباری پس از مرگ رضاشاه از هم پاشید، و شمس با ویولن زنی بنام «مین باشیان» ازدواج کرد و به مصر گریخت... این است نمونه‏ای از انحرافات خانواده رضاخان که او را بعضی به دروغ غیرتمند می‏خواندند.

 


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ شهریور ۹۴ ، ۱۱:۴۷
Ali Salavati


۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ شهریور ۹۴ ، ۱۶:۴۶
Ali Salavati


درتاریخ و دربین اقوام و فرهنگ‌های مختلف آداب و رسوم عجیب ازدواج را مشاهده می‌کنیم که هر یک شاید عجیب‌تر از قبلی باشد. اکنون یکی دیگر از آنها در یکی از نواحی جنوب‌غربی چین آشکار شده است.

بر طبق این سنت عروس چه دوست داشته باشد چه نه، باید در مراسم ازدواج خودش گریه کند!

به گزارش پرشین وی آداب مراسم ازدواج گریان در طول قرن 17 آغاز شده و تا پایان سلسه کیونگ در سال 1911 ادامه داشت. گفته می‌شود که ریشه آن به دوره 221 تا 475 قبل از میلاد برمی‌گردد، زمانی که پرنسس ایالت ژائو قصد ازدواج با ایالت یان را داشت. در زمان عزیمت ، مادرپرنسس در جلوی پاهای وی گریه می‌کرد و از او تقاضا می‌کرد هر چه زودتر به خانه بازگردد و می‌گویند که آن ازدواج اولین ازدواج گریان تاریخ محسوب می‌شود. اگرچه این رسم دیگر مانند گذشته مرسوم نیست ولی هنوز در بین خانواده‌های زیادی از مردم توجیا در ناحیه سیچوان چین متداول است، برای مثال در غرب ناحیه این مراسم به این ترتیب برگزار می‌شود که عروس باید در اتاق بنشیند و گریه کند. یک ماه کامل قبل از مراسم عروسی ، آن دختر باید هر شب به اتاق بزرگی برود و یک ساعت گریه کند. بعد از ده روز مادرش نیز به او می پیوندد و هر دو باهم گریه می‌کنند. بعد از ده روز دیگر مادر بزرگش به آنها می‌پیوندد. چند روز بعد خواهران عروس و عمه ها و خاله های وی به آنها ملحق می‌شوند و البته ترانه ای نیز به نام « آهنگ ازدواج گریان» نیز می‌خوانند. ­­­­­

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ شهریور ۹۴ ، ۱۲:۵۴
Ali Salavati

خدایا پس چرا من زن ندارم؟

زنی زیبا و سیمین تن ندارم؟

دوتا زن دارد این همسایه ما

همان یک دانه را هم من ندارم

آژانس ملکی امشب گفت بر من:

مجرد, بهر تو مسکن ندارم!

چه خاکی بر سرم باید بریزم؟

من بیچاره آخر زن ندارم

خداوندا تو ستارالعیوبی

و بر این نکته سوءظن ندارم

شدم خسته دگر از حرف مردم

تو میدانی دل از آهن ندارم

تجرد ظاهرا”عیب بزرگی است

من عیب دیگری اصلا” ندارم

خودم می‌دانم این”اصلا” غلط بود

در اینجا قافیه لیکن ندارم

تو عیبم را بپوش و هدیه‌ای ده

خبر داری نیکول کیدمن ندارم؟

اگر او را فرستی دیگر از تو

گلایه قد یک ارزن ندارم...

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ شهریور ۹۴ ، ۱۹:۴۰
Ali Salavati


آرامش اصلی‌ترین ملاک در ازدواج است و دیگر معیارها و ملاک‌ها را باید به نسبت آرامشی که برای ما ایجاد می‌کند بسنجیم. باید دقت کرد به دلیل سختی و مشقت‌های دوران قبل از ازدواج، آرامش را در امکانات بیش‌تر همسر آینده خود جستجو نکنید. نباید محرومیت‌های قبل از ازدواج مانع از تصمیم‌گیری صحیح در انتخاب همسر شایسته بشود. برای مثال به محض اینکه متوجه شدید داماد اتومبیل دارد، ذوق زده شوید و در احساساتتان تأثیر بگذارد و ملاک‌های اصلی یک ازدواج موفق و همسر شایسته را از یاد ببرید. امید است به یاری خداوند جوانان عزیز با شناخت ملاک‌های خوب ، ازدواج موفق و زندگی سعادتمندانه‌ای داشته باشند.

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ شهریور ۹۴ ، ۱۵:۱۷
Ali Salavati


۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۱ ۰۱ شهریور ۹۴ ، ۱۲:۵۲
Ali Salavati


وقتی کسی را دوست دارید که دوستتان ندارد، چه باید بکنید؟ با اینکه ممکن است اولین واکنشتان به اصطلاح آویزان شدن و سعی در برقراری ارتباط باشد، اما بهترین راهکار این است که واقعیت را بپذیرید و سعی کنید آن فرد را فراموش کنید.

«اگر ندیده بودمت، دوستت نمی‌داشتم. اگر دوستت نداشتم، عاشقت نمی‌شدم. اگر عاشقت نشده بودم، دلم برایت تنگ نمی‌شد. اما همه این کارها را کردم، می‌کنم و خواهم کرد.»

درد دوست داشتن کسی که هیچ علاقه‌ای در قلبش به شما احساس نمی‌کند، نابودتان می‌کند. شما هم کسی را دوست دارید که دوستتان ندارد؟ پس احتمالاً با احساسات نومیدانه مربوط به آن آشنا هستید. وقتی فکر کنید که آن فرد دقیقاً همانی است که می‌خواهید، این احساسات قوی‌تر هم می‌شوند. بیشتر آدم‌ها با امید اینکه روزی بتوانند آن فرد را به دست بیاورند روزگار می‌گذرانند اما این امیدها هیچ‌وقت به واقعیت بدل نمی‌شوند و آنها را با چشمانی گریان و دلی پردرد بر جای می‌گذارند. عشق نافرجام را همه ما احتمالاً تجربه کرده ‌ایم. منتظر وصال یک عشق شدن ممکن است شکستن قلبتان را به دنبال داشته باشد. با اینکه به نظر دشوار می‌آید اما فراموش کردن و ادامه زندگی بهترین کاری است که می‌توانید انجام دهید.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۹۴ ، ۰۹:۳۷
Ali Salavati


سفارش ما به جوانان عزیز که قصد ازدواج دارند این است: قبل از اقدام و تصمیم‌گیری برای ازدواج، مسائل خود را مورد بررسی قرار دهید و ببینید آرامش شما واقعاً در چیست.

گاهی داشتن ثروت و دارایی و زندگی مرفه و تجملات زندگی برای برخی خانواده‌ها مانع از ازدواج موفق جوانان آن خانواده می‌شود. هر چند مدرک، شهرت ، ثروت ، زیبایی و... هر یک تا حدودی ناچیز ممکن است آرامش را برای مخاطب خود به همراه داشته باشند. اما اگر معیار اصلی در ازدواج گردید، نه تنها موجب آرامش نمی‌شود که آرامش‌سوز است.
اگر زیبایی زیادتر از حد معمولش گردید، آقا هرجا میرود نگران است که دیگران به همسرش نگاه کنند! زندگی کردن با برخی از مسئولین و یا چهره‌های مشهور در اجتماع نه تنها آرامش ندارد بلکه موجب دردسر است. زیرا افراد در همه‌ی مکان‌ها دور او را می‌گیرند و با او گفتگو می‌کنند. پس شهرت هم مایه‌ی آرامش نیست.

برای اینکه بفهمیم چگونه می‌توانیم آرامش خود را تأمین کنیم، باید در ابتدا خودشناسی کنیم و دغدغه‌های خود را نسبت به همسر آینده خود تعیین کنیم. باید ابتدا ما بین آنچه هست و آنچه  باید باشد را جدا سازیم و در یک کلام انتظاری را که از همسر خود داریم مشخص کنیم و مباحث حاشیه ای را کنار بزنیم. باید معیارهای انتخاب را به حداقل برسانیم تا انتخاب برای ما آسان شود.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ مرداد ۹۴ ، ۱۶:۲۴
Ali Salavati