خیانت در خیانت!
دوشنبه, ۱۶ شهریور ۱۳۹۴، ۱۰:۳۲ ق.ظ
مرد جوانی نزد پدر خود رفت و به او گفت :
- میخواهم ازدواج کنم . پدر خوشحال شد و پرسید:
- نام دختر چیست ؟ مرد جوان گفت :
- نامش آزیتا است و در محله ما زندگی میکند . پدر ناراحت شد. صورت در هم کشید و گفت:
- متاسفم بابت این حرفی که میزنم. تو نمیتوانی با این دختر ازدواج کنی چون او خواهر توست. خواهش میکنم از این موضوع چیزی به مادرت نگو. مرد جوان نام سه دختر دیگر را آورد ولی جواب پدر برای هر کدام از آنها همین بود. با ناراحتی نزد مادر خود رفت و گفت:
- مادر من میخواهم ازدواج کنم اما نام هر دختری را میآورم پدر میگوید که او خواهر توست! و نباید به تو بگویم. مادرش لبخندی زد و گفت:
- نگران نباش پسرم. تو با هریک از این دخترها که خواستی میتوانی ازدواج کنی. چون تو پسر او نیستی . . . !
۹۴/۰۶/۱۶
سر بزنید لطفا